می خواهم به سوریه بروم:
زندگی آدم ها را سنگین می کند، آن قدر که خیلی ها در آزمون رفتن
می بازند. اما عباس وارسته و سبک بال بود. تصمیمش را گرفته بود،
" مادر! می خواهم به سوریه بروم " و مادر هم آسان گفته بود برو... در
اندیشه رفتن بود که تصمیم به ازدواج گرفت؛ در سن و سالی که شاید
روحیه مسئولیت پذیری برای ازدواج در بسیاری از همسالانش چندان
قوی نباشد... اما این تصمیم
مانع رفتنش نمی شد...
کانال خاطرات شهید عباس دانشگر
https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi
- ۹۷/۱۱/۱۳