شهید عباس دانشگر

۶۷ مطلب در بهمن ۱۳۹۷ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

ای کاش مطالعاتم را با کتب شهید مطهری آغاز می نمودم:

عباس باتوجه به مسئولیتی که در کانون اندیشه ولایی و مطهر داشتند

فعالیت های گوناگونی را در این زمینه انجام می دادند و مطالعات

پراکنده داشتند... در جلسات مختلف و دیدار های مختلف با سردار

اباذری بر روی یک موضوع تأکید خاص داشتند که حتماً مطالعه و

فعالیت در این زمینه صورت گیرد... وآن چیزی نبود جز مطالعه کتب

شهید مطهری... خود شهید دانشگر به عنوان مربی حلقه صالحین از

کتب شهید مطهری استفاده می نمودند و همین فعالیت و نیاز به

گسترش و بهبود آن منجر به آشنایی با مؤسسه بینش مطهر گردید...

شهید دانشگر با شرکت در دوره بینش مطهر دوازده کتاب شهید

مطهری را )مطالعه، مباحثه، تحقیق( کردند و از محضر استاد گرانقدر

دکتر سید محمد صالح هاشمی گلپایگانی بهره بردند... ایشان رتبه دوم

این دوره را با بالاترین امتیاز کسب نمودند... شهید دانشگر بعد از این

دوره بود که بارها گفتند، ای کاش این دوره را زودتر شرکت می کردم

و اول با کتب شهید مطهری مطالعاتم را آغاز می نمودم... .

https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi


  • ۰
  • ۰

سر نترس داشت

بهش گفتم شنا بلدی؟ گفت: تقریباً نه!! گفتم: همه شنا بلدند مگر

ترسوها)می دانستم سر نترس دارد( با شناور چند کیلومتر از ساحل دور

شدیم... بهش گفتم بپر تو آب!!! اصلاً معطل نکرد و پرید)بدون جلیقه

نجات(! به جای اون من ترسیدم، یک جلیقه انداختم نزدیکش و گفتم

اگر می خواهی دریا دل شوی به جلیقه نزدیک نشو و بعد رهایش

کردم)در دریای بی کران( چیزی نگذشت که عباس به یک شناگر

حرفه ای تبدیل شد که می توانست کیلومترها در دریا شنا کند...

https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi


  • ۰
  • ۰

یادمه برای اردوی کویر چند روزی ما رو برده بودن کویر...

چون تو این اردو همه سنی وجود داشت، خیلی مراعات میکردن و

سخت نمیگرفتن... تقریب اً هرچی لازم بود تو کوله گذاشته بودیم و کوله

ها تقریباً سنگین بود... حرکت کردیم و به محل رسیدیم از اون نقطه تا

محل استقرار نیم ساعت الی یک ساعت پیاده روی بود. همه کوله ها رو

انداختیم پشت ماشین و خودمون پیاده راه افتادیم، برام خیلی جالب

بود که دیدم عباس کوله اش پشتشه و تحویل نداده، می دونستم کوله

عباس از همه سنگین تره چون وسایل همراه زیادی بر میداشت. اما با

این حال خیلی آروم و با نشاط وسط ستون راه میاومد. تو اون حال یه

دوربین هم دستش بود که عکس میگرفت... از همه زاویه ها اونجا یکی

از جاهایی بود که بهش غبطه خوردم.

https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi


  • ۰
  • ۰

اراده مستحکم

اغلب شبها وقتی همه توی خوابگاه و آسایشگاه بودند، یک نفر توی میدان

صبحگاه بزرگ دانشگاه داشت تنها می دوید... اوکسی نبود جز عباس...که

خیلی مراقب آمادگی جسمانی اش بود...

https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi


  • ۰
  • ۰

برنامه هفتگی و ماهیانه شهید که در دفتر یادداشت خود ثبت نموده بود:

الف( برنامه عبادی:

*نماز اول وقت

*دعای کمیل، توسل، ندبه، عهد، زیارت عاشورا و مناجات امیرالمؤمنین

و زیارت حضرت زهرا

* هر روز یک حدیث، یک صفحه قرآن با تفسیر

* نماز شب

*ذکر روز صد مرتبه

*دروغ، غیبت، نگاه حرام، سوء ظن و سوء استفاده از بیت المال و... ممنوع.

ب( برنامه علمی و ورزشی و کاری:

هفته اول: مطالعه کتاب آزادی انسان

هفته دوم: مطالعه کتاب آزادی بندگی

هفته سوم: مطالعه کتاب من زنده ام

هفته چهارم: مطالعه کتاب غرب شناسی

- هر روز یک ساعت ورزش

- حفظ چهل آیه کاربردی

- مهارت تیراندازی

- مهارت نگارش و فن سخنوری

- رسیدگی دقیق به مسئولیتهای روزانه

https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi


  • ۰
  • ۰

احترام به پرچم

یه روز از تو گردان شهید کاوه اومده بودم گردان شهید باکری، پیش از

بچه ها عباس هم اومد تو اتاق و چند دقیقه ای ایستاده با ما صحبت

می کرد، شامگاه در حال اجرا و پرچم در حال پایین آمدن بود، ناگهان

عباس کلاه اش را روی سرش گذاشت و به سمت پرچم احترام نظامی

گذاشت و تا پایین آمدن پرچم در همان حالت ماند. موضوعی که شاید

برای ما عادی بود ولی عباس در کوچک ترین موضوعات به پرچم

میهنش و عقایدش احترام می گذاشت. اینجوری میشه که از چیزای

کوچیک آدمهای بزرگی مثل عباس تربیت میشن.


                         کانال خاطرات شهید عباس دانشگر
https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi


  • ۰
  • ۰

جوان پایکار

عباس چند سالی که در دانشگاه امام حسین )ع( بود من شبانه روز از او

11 شب سر - خاطراتی بهیاد ماندنی داشتم، بعضی شبها تا ساعت 12

کار میموند، شماره تلفن همراهشو حفظ بودم، هرجا کارمون گیر

میکرد یا تو کارمون گره میخورد سریع تماس میگرفتم، خودشو زود

می رسوند. عباس همیشه با آغوش باز به استقبال سختترین شرایط

میآمد و تا آخرین لحظه پای کار میموند.

     کانال خاطرات شهید عباس دانشگر
https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi


  • ۱
  • ۰

تدبر در قرآن

خیلی وقت ها وقتی بعد از ساعت اداری می رفتم تو اتاق محل کار

عباس، وقتی در رو باز می کردم، می دیدم داره با گوشی فایل صوتی

قرآن رو گوش میده... با اشاره به صحبت های حضرت آقا تأکید داشت

که قرائت قرآن با تدبّر باشه که تو دست نوشته های خودسازی شهید

این مطلب به چشم میخوره... آری یکی از شاخصه های جوان مؤمن

انقلابی قرائت و تدبّر در قرآن است... .

     کانال خاطرات شهید عباس دانشگر
https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi


  • ۰
  • ۰

دقت و ریز بینی

ریز بینی و توجه بالای عباس که حتماً ناشی از عبادت های شبانه اش

بود، باعث شده بود توی خیلی چیزها با دیگران فرق کنه. خیلی جالب

بود، عباس به چیزهایی علاقه داشت که خیلی آدم ها ساده از کنارش

رد میشن. مثلاً: عباس وقتی یه فیلم می دید با دقت می دید و یه نکته

هایی ازش در می آورد که همه حیرت زده می شدند.

     کانال خاطرات شهید عباس دانشگر
https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi


  • ۱
  • ۰

خستگی ناپذیر

معمولاً تا ساعت ده شب مشغول کارهای سازمانی بود، اموری به شدت

سنگین و پرحجم، با مراجعینی گوناگون، از این به بعد نوبت برنامه های

خودش می شد: ورزش، مطالعه، دروس کارشناسی)آن هم دو تا هم

زمان( گاهی هم کمک به گروه ها در برنامه رزم شبانه و بالاخره ارتباط

و خلوت با معبود.

     کانال خاطرات شهید عباس دانشگر
https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi