شهید عباس دانشگر

  • ۰
  • ۰

خاطره 24

یک‌بار با حالت خستگی پیش من آمد و گفت:«حسین! یک ساعت و نیم دویدم» خیلی تمرین می‌کرد. گاهی که از کنار میدان صبحگاه رد می‌شدم او را در حال تمرین می‌دیدم. این‌طور نبود که تمریناتش را رها کند یا مدتی انجامشان ندهد. فکر نمی‌کردم این‌طور باشد! این روحیه عباس برای من جالب بود. من هم هرچه که می‌دانستم به او یاد می‌دادم.



https://eitaa.com/javanemomeneenghelabi
  • ۹۷/۱۱/۱۷

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی